سانْدْرار، بلِز (۱۸۸۷ـ۱۹۶۱)(Cendrars, Blaise)
سانْدْرار، بلِز
شاعر و نویسندۀ فرانسوی. همکار آپولینر، شاعر آوانگارد، بود. اشعاری با رگه های فتوریستی سرود، ازجمله نثر راه آهن سراسری سیبری و ژُئان کوچولوی فرانسوی(۱۹۱۳). رمان هایی نیز با مضمون هیجانات یک زندگیِ فعال و متنوع نوشت. دفترهای شعر او عبارت اند از عید پاک در نیویورک(۱۹۱۲)، نوزده شعر انعطاف پذیر(۱۹۱۹)، و حُکم های سفر(۱۹۲۴). ازجملۀ رمان های اوست: طلا(۱۹۲۵) که به فارسی هم ترجمه شده و مرا تا انتهای جهان با خود ببر(۱۹۵۵). ساندرار در سوئیس زاده شد. قبل و بعد از جنگ جهانی اول، که طی آن در لژیون خارجی خدمت می کرد، به بسیاری از مناطق جهان ازجمله ایران سفر کرد. افزون بر اشعار و رمان هایش، گزارش هایی، نظیر نظری به دنیای پنهان(۱۹۳۵) و در ارتش انگلیسی(۱۹۴۰) نیز نوشت.
سانْدْرار، بلِز
شاعر و نویسندۀ فرانسوی. همکار آپولینر، شاعر آوانگارد، بود. اشعاری با رگه های فتوریستی سرود، ازجمله نثر راه آهن سراسری سیبری و ژُئان کوچولوی فرانسوی(۱۹۱۳). رمان هایی نیز با مضمون هیجانات یک زندگیِ فعال و متنوع نوشت. دفترهای شعر او عبارت اند از عید پاک در نیویورک(۱۹۱۲)، نوزده شعر انعطاف پذیر(۱۹۱۹)، و حُکم های سفر(۱۹۲۴). ازجملۀ رمان های اوست: طلا(۱۹۲۵) که به فارسی هم ترجمه شده و مرا تا انتهای جهان با خود ببر(۱۹۵۵). ساندرار در سوئیس زاده شد. قبل و بعد از جنگ جهانی اول، که طی آن در لژیون خارجی خدمت می کرد، به بسیاری از مناطق جهان ازجمله ایران سفر کرد. افزون بر اشعار و رمان هایش، گزارش هایی، نظیر نظری به دنیای پنهان(۱۹۳۵) و در ارتش انگلیسی(۱۹۴۰) نیز نوشت.
wikijoo: ساندرار،_بلز_(۱۸۸۷ـ۱۹۶۱)