سانداک شاترو ( Sandakšatru ) سومین و آخرین پیشوای قبایل صحرانشین کیمری است. بخش بزرگی از قبایل مزبور حدود سال های - ۶۷۴ پ. م. - به اراضی ماننا یا به عبارتی آذربایجان ایران نفوذ و سُکنا گزیده بودند. نام سه پیشوای کیمری تئوشپا، توگدامه و سانداک شاترو در منابع میخی آشور زمان اسرحدون آمده و شاه آشور دائماً در جدال با این قبایل صحراگرد نوظهور بود.
... [مشاهده متن کامل]
اگر کلمهٔ سانداک شاترو درست تلفظ شده باشد، در اشتقاق و تعلق لسانی آن شکی باقی نمی ماند که عنصر کشاتر چنانکه مشخص است و جای بحث باقی نمی گذارد این همان کلمهٔ ایرانی خشثره به معنی حکومت و قدرت، بخش و سهم، تیول یا ناحیه است و هرگز در دیگر شاخه های خانوادهٔ السنهٔ هندواروپایی و به طریق اولیٰ در زبان های غیر هندواروپایی دیده نمی شود .
توجیه عنصر اول کلمه یعنی سان دا دشوارتر است. باید در نظر گرفت که این عنصر در نام های آسیای صغیر بسیار متداول بوده و از آن جمله در همان جاییکه آشور باناپال شاه آشور با توگدامی و پسر او ساندک شاترو گیروداری داشت . .
عنصر ساند و ساندا در نام های آسیای صغیر کاملاً روشن است. به این معنی که اسامی مزبور از نام خدای آسیای صغیر ساندون مشتق است. در کیلیکیه و دیگر بخش های آن سرزمین مدت ها پیش و پس از دوران مورد نظر، آن را پرستش می کردند. در عهد باستان اعتقاد بر این بود که هر خدا از جماعت و محل خود حمایت می کند و اگر کسی به کشور بیگانه رفت باید خدای محلی را پرستش نماید و قربانی نثار وی سارد.
با در نظر گرفتن نکات فوق محتمل است که کیمریان پس از مهاجرت به آسیای صغیر خدایان آنجا را پرستش کرده باشند. و بنابراین ساندا کشترو یا صحیحتر سانداخشثره را می توان به معنی حکومت خدای ساندون تعبیر کرد و چنین نامی کاملاً با نام هایی از قبیل آرتاخشسه به معنی حکومت خدای آرتــــا آرتـــاکزرکس و نام های اسکیتی آلکسارتوس به معنی حکومت آریاییان و فرن کشارتوس به معنی حکومت فرّه و بسیاری دیگر مطابقت دارد.
... [مشاهده متن کامل]
اگر کلمهٔ سانداک شاترو درست تلفظ شده باشد، در اشتقاق و تعلق لسانی آن شکی باقی نمی ماند که عنصر کشاتر چنانکه مشخص است و جای بحث باقی نمی گذارد این همان کلمهٔ ایرانی خشثره به معنی حکومت و قدرت، بخش و سهم، تیول یا ناحیه است و هرگز در دیگر شاخه های خانوادهٔ السنهٔ هندواروپایی و به طریق اولیٰ در زبان های غیر هندواروپایی دیده نمی شود .
توجیه عنصر اول کلمه یعنی سان دا دشوارتر است. باید در نظر گرفت که این عنصر در نام های آسیای صغیر بسیار متداول بوده و از آن جمله در همان جاییکه آشور باناپال شاه آشور با توگدامی و پسر او ساندک شاترو گیروداری داشت . .
عنصر ساند و ساندا در نام های آسیای صغیر کاملاً روشن است. به این معنی که اسامی مزبور از نام خدای آسیای صغیر ساندون مشتق است. در کیلیکیه و دیگر بخش های آن سرزمین مدت ها پیش و پس از دوران مورد نظر، آن را پرستش می کردند. در عهد باستان اعتقاد بر این بود که هر خدا از جماعت و محل خود حمایت می کند و اگر کسی به کشور بیگانه رفت باید خدای محلی را پرستش نماید و قربانی نثار وی سارد.
با در نظر گرفتن نکات فوق محتمل است که کیمریان پس از مهاجرت به آسیای صغیر خدایان آنجا را پرستش کرده باشند. و بنابراین ساندا کشترو یا صحیحتر سانداخشثره را می توان به معنی حکومت خدای ساندون تعبیر کرد و چنین نامی کاملاً با نام هایی از قبیل آرتاخشسه به معنی حکومت خدای آرتــــا آرتـــاکزرکس و نام های اسکیتی آلکسارتوس به معنی حکومت آریاییان و فرن کشارتوس به معنی حکومت فرّه و بسیاری دیگر مطابقت دارد.