سان دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) سپاه را از نظر گذراندن.دیدن سپاه. دیدن لشکر را با ساز و برگ : دید چندانی که سان لشکر افلاک را بر منجم طالع خصمش نشد هرگز عیان.
شفیع اثر ( از آنندراج ).
رجوع به سان و سان دادن شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گذشتن فرمانده از برابر سربازان و مشاهده آنان . درین هنگام سربازان به حالت خبر دار هستند .
مترادف ها
review(فعل)
انتقاد کردن، بازدید کردن، مرور کردن، دوره کردن، سان دیدن، مقالات انتقادی نوشتن
فارسی به عربی
مراجعة
پیشنهاد کاربران
گذشتن فرمانده از برابر سربازان و مشاهده ی آنان - بازدید، نظارت، سَرکِشی