سامریه

لغت نامه دهخدا

سامریه. [ م ِ ری ی َ ] ( اِخ ) نام سال یازدهم بعثت رسول صلوات اﷲ علیه از سیزده سال توقف آن حضرت در مکه. ( مؤلف ). سنه سامریة؛ نام سال یازدهم از نزول قرآن بمکه. در این سال سوره طه ، مریم ، کهف و اسری نازل شد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

سامریه. [ م ِ ری ی َ ] ( اِخ ) نام فرقه ای از یهود سامری. ( مفاتیح ). گروهی اند از یهود که در بیت المقدس و قرایای آن ساکن می باشند و ایشان بعد از موسی به نبوت هارون و یوشعبن لون قائلند و نبوت دیگران را که بعد از ایشان بودند منکرند مگر یک پیغمبر که جایز دانسته اندکه ظاهر شود. در مال ایشان شخصی ظاهر شده بود القان نام او دعوی کرد که آن پیغمبر منم و قبیله ایشان کوهی است که عظیم و غریم خوانند و گویند که آن کوه طور است و لغت ایشان غیر از لغت سایر یهود است و آن بزبان عبری نزدیک است و زعم ایشان آن است که توریة بزبان ایشان بود، یا سریانی. نقل کرده اند که اتفاق یهودبر آن است که چون حق تعالی از آفریدن آسمان و زمین فارغ شد بر عرش بخفت و یک پای خود را بر پای دیگر نهاد و بیاسود تعالی اﷲ علواً کبیرا. ( نفائس الفنون ).

فرهنگ فارسی

قومی که خود را به سبط یوسف نسبت دهند و کاهنان آنان خود را به سبط لاوی منسوب دارند و گویند که این سبط خاندان کهنه اسرائیلی را منحصرا تشکیل دهند . در سال ۵۲۹ م. سامریان بسیاری از مسیحیان را بقتل رسانیدند و کنایس ایشان را منهدم گردانیدند . از آن پس یوستینیانوس بر ایشان دست یافت وبسیاری از یاغیان ایشان را عرضه تیغ ساخت . در قر. ۱۶ و ۱۷ مسئله تورات سامریان در میان علمای مغرب مورد بحث قرار گرفت . سامریان معاصر ما در نابلس سکونت دارند و تخمینا ۴٠ یا ۵٠ خانوارند و هرسال سه دفعه بکوه (( گرزیم ) ) بر آیند و عید گیرند : اول عید فطر دوم عید هفته ها سوم عید سایبانها و همه اعیاددین موسی را مراعات کنند و در عید فصح ذبح نمایند . پنج سفر موسی بخط و زبان سامری در نزد ایشان موجود است و ترجمه مذکور بواسطه قدمت در نزد دانشمندان دارای اهمیت بسیار میباشد .
نام سال یازدهم بعثت رسول صلوات الله علیه از سیزده سال توقف آن حضرت در مکه

پیشنهاد کاربران

بپرس