سامرى

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَّامِرِیُّ: مردی از بنی اسرائیل که در زمانی که حضرت موسی به کوه طور برای مناجات با خدای تعالی و دریافت الواح تورات رفته بود ، گوسالبه ای از طلا ساخت و مردم را به پرستش آن دعوت نمود
تکرار در قرآن: ۳(بار)
. سامری همان یهودی از قوم موسی است که گوساله را ساخت و بنی اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد. این کلمه سه بار در قرآن مجید آمده است: طه آیات 85،87،95. حضرت موسی چون بتی اسرائیل را به صحرای سینا آورد به دستور خداوند لازم بود که موسی در طور به وعدگاه خدا برود تا کتاب تورات بر وی نازل گردد. خدا سی روز بر موسی وعده کرده بود و آن را باده روز دیگر تکمیل نمود. موسی وقت رفتن برادرش هارون را در جای خود گذاشت و دستور خویش را به وی اعلام کرد چنانکه در سوره اعراف آیه 142 آمده است. به نظر می‏آید چون سی روز گذشت و موسی نیامد سامری از این جریان استفاده کرده دست به ساختن گوساله زده است. مختصر مطلب در قرآن مجید چنین است: خداوند موسی را از ماجرای سامری خبر داد، موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خویش باز گشت. و مردم را ملامت کرد و گفت: آیا خدا به شما وعده نیکو نداد؟ مگر مدت غیبت من به نظرتان طولانی بود؟ یا خواستید غضب خدا بر شما در آید که از وعده من تخلّف کردید؟ گفتند: ما به اراده خود از وعده تو نخلّف نکردیم بلکه محموله هائی از زیور فرعونیان با خود آورده بودیم که آنهارا در آتش بیافکندیم و سامری نیز همچنین بیفکند و گوساله‏ای بیجان به ساخت که‏صدای گوساله داشت. آن وقت او و اتباعش گفتند:این معبود شما و معبود موسی است. موسی آن را از یاد برده است . ولی آنها می‏دیدند که گوساله سخنی به آنها سود و زیانی ندارد و این چنین چیز نمی‏تواند معبود باشد. پیش از آمدن موسی، هارون به مردم تذکر داده و گفته بود که: مردم به فتنه افتادید پروردگار شما خدای رحمن است از من پیروی کنید که جانشین موسایم. گفتند:تا بر گشتن موسی همچنان در غبادت گوساله خواهیم بود. آنگاه موسی به هارون گفت: وقتی دیدی آنها گمراه شدند مانع تو چه بود که متابعت من کنی؟ گفت: پسر مادرم ریش و سر مرا مگیر ترسیدم بگوئی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و گفتار مرا رعایت نکردی. آنگاه موسی رو کرد به سامری: این چه کاری است کرده‏ای؟ گفت: آنچه من دانستم اینان ندانستند مقداری از دین تو را پذیرفتم و آنگاه ترک کردم ضمیرم این چنین وانمود. (به کلمه اثر درباره این ترجمه رجوع شود). گفت: از میان مردم خارج شو نصیب تو در زندگی این است که بگوئی دستم مزنید و برای تو وعده عذابی است که هرگز از آن تخلّف نیست، معبودیّت را که به عبادت آن کمر بسته‏ای بنگر آن را با سوهان ریز ریز کرده به دریا خواهم پاشید. آنگاه به مردم گفت: کعبود شما فقط خدای یگانه است که علمش به همه چیز خدای احاطه دارد. سوره طه:85و98. در المیزان ذیل آیه «فَاذْهَبْ فَانَّ لَکَ فی الْحَیوةِ اَنْتَقُولَ لا مِساسَ» فرموده:این دستور طرد سامری از جامعه است که با احدی خلطه نکند و او با کسی و کسی با او تماس نداشته باشد نه با گرفتن و دادن و نه باسکان دادن و مصاحبت و گفتگو و غیر آن که لازمه زندگی اجتماعی است و آن از سخت‏ترین انواع عقوبت است و خحلاصثه آنکه: تو باید پیوسته تنها زندگی کنی... به قولی این نفرینی است در حق او و در اثر آن به مرض عقام مبتلا شد هر که به وی نزدیک می‏شد می‏گفت لامسلس و لامساس دستم مزن. دستم مزن و به قولی به وسواس مبتلا شد از هر کس وحشت می‏کرد و گریخت و فریاد می‏زد: لا مساس... به نظر می‏آید: این عذاب ظاهری مطابق با جنایت او بود یعنی همانطور که عّده‏ای را از خدا جدا کردی باید مردم جداگردی. پناه بر خدا از این دروغ!!! در تورات سفر خروج باب 24 رفتن موسی به طور نقل شده و در باب 32 ساختن گوساله را به هارون برادر موسی نسبت می‏دهد و گوید: چون قوم دیدند که موسی از آمدن تأخیر کرد نزد هارون آمده گفتند: برخیز و برای ما خدایان بساز هارون از طلاها گوساله‏ای ساخت تا بپرستش آن شروع کردند (به اختصار) . هاکس در قاموس خود ذیل «گوساله» به آن تصریح کرده و در «هارون» گوید: او گوساله را برای اسکات قوم به ساخت و از قراری که معلوم می‏شود هارون به بت مذکور اعتقاد نداشت، بلکه فقط از برای اسکات قوم ساخته خود به هیچ وجه نگفت: این خداست... البته اینها دلیل بر ضعف عزم و سستی رأی و ریای شخص عامل می‏باشد ولی خداوند خطا و تقصیر او را عفو و فرمود (تمام شد). بخوانید و قضاوت کنید و ببینید که قرآن مجید در طرفداری از انبیاء و در تقدیس ساحت آنها چه قدمهائی بر داشته و تورات محّرف آنها را در چه وضعی قرار داده است راستی اگر قرآن نبود می‏بایست انبیاء را در آلودگی مانند اشخاص معمولی بدانیم .

پیشنهاد کاربران

بپرس