سامدون

لغت نامه دهخدا

سامدون. [ م ِ ] ( اِخ ) دیهی است در بخارا. ( تاریخ بخارای نرشخی ص 40 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَامِدُونَ: بیهوده کاران (از مصدر "سمود " به معنی " لهو" و لهو به معنای هر عمل سرگرم کنندهای است که انسان را از کاری مهم و حیاتی و وظیفهای واجب باز بدارد . )
ریشه کلمه:
سمد (۱ بار)

سمود را لهو و سر برداشتن از روی تکبّر گفته‏اند. درصحاح آمده «سَمَدَ سَمُوداً: رَفَعَ رَأْسَهُ تَکَبُّراً... وَ السّامِدُ: اَللّاهی» راغب مشغول شونده که سر بالا دارد. گفته است. . می‏خندید و گریه نمی‏کنید و شما متکبرید یا غافلید ابن اثیر آن را به قولی غفلت گفته است. و از زمخشری حکایت شده که آن در لغت حمیرا آواز خوانی است و از ابن عباس در آیه فوق تکبر نقل است. این کلمه در کلام اللّه مجید فقط یکبار یافته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس