سامانمند


معنی انگلیسی:
systematic, coherent, orderly, trim

فرهنگستان زبان و ادب

{systematic/ systematical} [عمومی] ویژگی آنچه در چارچوب یک سامانه نظم و ترتیب یافته است

پیشنهاد کاربران

سامانمند / پردازشمند
ارتباط ( ساختارمند ) بین عناصر در درون یک سیستم که به صورت خاص برقرار و دارای محتوای زیر است
- هوشمندانه ( برگزیده شده، انتخاب شده )
- هدفمند ( کارآمد، مؤثر )
- ضروری ( در حفظ بقاء و پایداری )

بپرس