سالیانی

لغت نامه دهخدا

سالیانی. ( ص نسبی ، اِ مرکب ) سالانه. وظیفه یکساله. ( استینگاس ). || مدید. دیرین. طولانی :
بحق صحبت ما سالیانی
بحق دوستی و مهربانی.
( ویس و رامین ).

فرهنگ فارسی

۱ - وظیفه یکساله سالانه . ۲ - ( صفت ) مدید دیرین طولانی : بحق صحبت ما سالیانی بحق دوستی و مهربانی . ( ویس و رامین ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس