سالک قزوینی

لغت نامه دهخدا

سالک قزوینی. [ ل ِ ک ِ ق َزْ ] ( اِخ ) محمد ابراهیم. از شعرای اواخر قرن یازدهم هجرت که به ملا سالک معروف و شاعری بوده پاک طینت و خوش سلیقه و نیکواندیشه وقتی به اصفهان رفته و با معاصر خود میرزامحمد طاهر مؤلف تذکره نصرآبادی ملاقات کرده و در همان اوقات بهند رفت و با طالب حکیم دیدار نموده و عاقبت باز بقزوین برگشته و هم در آنجا درگذشت و در ایام بیماری دوازده تومان وظیفه دولتی برای او مقرر شده لکن او نیز قبول نکرده و رد نمود و در پاسخ گفت که ما وظیفه از آن طرف گرفتیم و دیگر محتاج این وظیفه نیستیم و از او است :
همت برجسته از ننگ علائق فارغ است
خار نتواند گرفتن دامن کوتاه را.
( ریحانة الادب ج 2 ص 150 ).
رجوع به تذکره نصرآبادی ص 377 شود.

فرهنگ فارسی

محمدابراهیم از شعرای اواخر قرم یازدهم هجرت که به ملاسالک معروف و شاعری بود پاک طینت و خوش سلیقه

پیشنهاد کاربران

بپرس