سالوس ورزیدن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) مکر کردن. حیله کردن. ریا کردن : گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشودتا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود.حافظ.