( سالماً ) سالماً. [ ل ِ مَن ْ ] ( ع ق ) باسلامت. در حال سلامت. بی گزند. رجوع به سالم شود.
فرهنگ فارسی
در حال سلامت بی گزند : [[ سالما او را بمنزل رسانید . ]] یا سالما غانما . در آن حال که سالم و غنیمت آورده باشند : [[ سالما غانما با دارالملک غزنه آمد . ]] با سلامت
گویش مازنی
/saale maa/ سال و ماه – تمامی روزهای سال - روزگار ۳گذشت زمان