سالبه به انتفاء موضوع

پیشنهاد کاربران

هیچ در پوچ:سالبه به انتفاع محمول و موضوع.
پوچ در هیچ:سالبه به انتفاع موضوع ومحمول.
سالبه از سلب شدن و انتفاء نیز از نفی می آید، در واقع به این معنی است که ” نفی کردن موضوع را از خود سلب کرده اید”. این اصطلاح در حالت عامیانه به صورت “سالبه به انتفاع موضوع” نیز به کار می رود اما در کتب
...
[مشاهده متن کامل]
معتبر به صورت “سالبه به انتفاء موضوع” آمده است ( انتفاع از نفع، و انتفاء از نفی به معنی انکار کردن می آید ) .

هیچ در هیچ:سالبه به انتفاع موضوع.
منطقی است که در آن با ایمان به یک اصل کلی ، فرعیات آن را نیز می توان باور و تایید کرد ، مثلا اگر کسی ثابت شود که مرده است پس دیگر غذا نخوردن و صحبت نکردن و نخندیدن او نیاز به اثبات ندارد .
عبارت صحیح سالبه به انتفاء موضوع است. انتفاء از نفی می آید. اغلب در زبان فارسی این عبارت را به اشتباه سالبه به انتفاع موضوع می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

سالبه به انتفاء موضوع این است که اگر در یک قضیه اصلاً موضوعی وجود نداشته باشد، هر چیزی را می توان از آن سلب کرد. به عنوان نمونه، این سخن که �شریک خدای متعال قادر و توانا نیست� سالبه به انتفاء موضوع است؛ زیرا خداوند شریکی ندارد تا گفته شود که او قادر است یا نیست.
وقتی تاریخ حدوث یکی از دو امر معلوم و تاریخ دیگری مجهول است . در این مورد با اعمال اصل تاخر حادث
میگوییم آن امری که تاریخ حدوث آن مجهول است بعد از ان دیگری که تاریخ آن معلوم است
، فرض کنید شما دو بچه دارید و هر دو هم مذکرند ، پسرانی رشید که زبانزد عام . خاص اند ، روزی تلفن زنگ می زند و از شما تعیین وقتی برای خواستگاری می خواهد ، حالا علامت تعجبی در کله تان سبز شده ، اما خودتان را به بیراهه می زنید و می گوئید آخر الزمان است و حتما جدیدترین مد روز است . شب خواستگاری آقا پسری شیک پوش با دسته گلی و جعبه شیرینی به همراه پدر و مادرش زنگ منزلتان را می زنند ، بعد از گفتگوهای اولیه ، موقع چایی آوردن ، شما در کمال خونسردی ظاهری و قلبی متلاطم ، بلند صدا میزنید : آقا محمد ، چایی رو بیار . بگذریم شما به دنبال عروس آینده تان هستید و آنها هم چنین ، انتظارها سر رفته ، گاز از بطری نوشابه فوران می کند ، گله خواهی ها بلند میشود ،
...
[مشاهده متن کامل]

آغاز دعوای لفظی است که شما بلند می گویید : بابا اشتباهی شده چون من اصلا دختری ندارم.
این سالبه به انتفاء موضوعه است ،
یعنی اصلا موضوع که همان دختر است وجود خارجی نداشته که شما به خواستگاری آمده اید.

منطقی است که در آن با ایمان به یک اصل کلی ، فرعیات آن را نیز می توان باور و تایید کرد ، مثلا اگر کسی ثابت شود که مرده است پس دیگر غذا نخوردن و صحبت نکردن و نخندیدن او نیاز به اثبات ندارد .

بی زمینه کاربری، بی کاربرد شده، کاربری از دست داده، پایان یافته با نابودی زمینه کاربرد آن

بپرس