سالانه

/sAlAne/

مترادف سالانه: سالیانه، سالاسال، هرسال، همه ساله

معنی انگلیسی:
annual, per annum, yearly

لغت نامه دهخدا

سالانه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) منسوب بسال. و هر سال و سالیانه. ( ناظم الاطباء ). در هر سال. ( استینگاس ). رجوع به سال شود.

فرهنگ فارسی

سالیانه، هرسال، سالی یکبار، سال بسال، منسوب سال
( صفت ) ۱ - مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود : [[ جشن سالانه دبستان ... ]] . ۲ - مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند . ۳ - بهر سال در هر سال .

فرهنگ معین

(نِ ) (ص . ) ۱ - آن چه که یک بار در سال صورت گیرد. ۲ - سالیانه .

فرهنگ عمید

۱. مربوط به سال.
۲. ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود.
۳. ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود.
۴. (قید ) هر سال.

پیشنهاد کاربران

⏳ ترتیب صفات مربوط به وقایع سالانه:
✅ semiannual = شش ماه یک بار ( سالی دو بار )
✅ annual = سالانه
✅ biennial = دو سال یک بار
( ❗️ biannual = سالی دو بار )
✅ triennial = سه سال یک بار
...
[مشاهده متن کامل]

( ❗️triannual = سالی سه بار )
✅ quadrennial = چهار سال یک بار
( ❗️quarterly = سالی چهار بار، هر سه ماه یک بار )
✅ quinquennial = پنج سال یک بار
✅ sexennial = شش سال یک بار
✅ septennial = هفت سال یک بار
✅ octennial = هشت سال یک بار
✅ novennial = نه سال یک بار
✅ decennial = ده سال یک بار
✅ quindecennial = پانزده سال یک بار
✅ vicennial = بیست سال یک بار
✅ quadranscentennial = بیست و پنج بار یک بار
✅ tricennial = سی سال یک بار
✅ quintricennial = سی و پنج سال یک بار
✅ quadragennial = چهل سال یک بار
✅ quinquadragennial = چهل و پنج سال یک بار
✅ semicentennial = پنجاه سال یک بار
✅ sexagennial = شصت سال یک بار
✅ septuagennial = هفتاد سال یک بار
✅ octogintennial = هشتاد سال یک بار
✅ nonagintennial = نود سال یک بار
✅ centennial = صد سال یک بار
✅ sesquicentennial = صد و پنجاه سال یک بار
✅ bicentennial = دویست سال یک بار
✅ tricentennial = سی صد سال یک بار
✅ quadricentennial = چهارصد سال یک بار
✅ quincentennial = پانصد سال یک بار
💢 برای آشنایی با سایر کلمات به این لینک مراجعه کنید: https://en. m. wikipedia. org/wiki/Anniversary#Latin - derived_numerical_names

معنی میشه ( هرسال ) . . . .
سالانه
سالانه معنی ( هرسال ) . . . .
معنی سالانه {هر سال}. . . . . .
yearly= سالانه

بپرس