سالار جنگ

لغت نامه دهخدا

سالار جنگ. [ رِ ج َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امیر جنگ و سپهدار. ( ناظم الاطباء ). فرمانده جنگ. این عنوان در مشرق زمین به نجبا داده میشود. ( اشتینگاس ص 642 ).

سالار جنگ. ( اِخ ) سرکرده سوار و سربازان بختیاری که بسال 1326 هَ. ش. در حمله عین الدوله به تبریز شرکت داشت. رجوع به فهرست تاریخ مشروطه کسروی شود.

فرهنگ فارسی

ناصر الدین کوپال شیرازی پیشکار قوام الملک و شاعر و اهل ادب (ف. شیراز ۱۳۲۵ ه.ش. ) قبر وی در حافظیه شیراز است .
سرکرده سوار و سربازان بختیاری

دانشنامه آزاد فارسی

سالار جنگ (حیدرآباد ۱۲۴۶ـ همان جا ۱۳۰۰ق)
(ملقب به: «شجاع الدوله» و «مختارالملک») از سادات ایرانی تبار و از رجال بزرگ هند بود که اجدادش در خدمت سلاطین عادل شاهی بیجاپور هند مناصب دولتی داشتند. او در خردسالی نایب سلطنت آصف جاه ششم شد و در خدمت عمویش سراج الملک وزیر پرورش یافت و پس از مرگ او (۱۲۶۹ق/۱۸۵۳) به مقام وزارت رسید. سالار جنگ، در دوران وزارت خود اصلاحاتی در حیدرآباد انجام داد که ازجملۀ آن ها تأسیس خزانۀ مرکزی دولت ، ادارۀ پست ، اصلاح و تنظیم امور دادگاه ها و مالیات ها، شهربانی و مدارس و نیز ترجمۀ کتاب های قوانین انگلیسی به زبان اردو بود. وی به پاس خدماتش در ۱۲۸۹ق از فرماندار کل انگلیسی هند لقب «سر» گرفت. گرچه سالار جنگ وفادار به انگلیس بود و صمیمانه با آن ها همکاری می کرد همواره می کوشید تا بخش هایی از برار را که در تصرف آنان بود بازستاند. وی به امانت داری ، مناعت طبع ، سخاوت ، شجاعت ، حسن اخلاق و پایبندی به احکام شرع مشهور بود. او به شعرا و ادیبان فارسی گوی احترام می گذاشت و شاعران فراوانی وی را مدح کرده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس