سالار جاف ( زاده ۱۳۱۹ در کلار کردستان عراق – درگذشته ۱۴ اسفند ۱۳۵۷در تهران ) نماینده دوره ۲۴ مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه پاوه و اورامانات از استان کرمانشاه بود. وی سه هفته پس از پیروزی انقلاب «مفسد فی الارض» تشخیص داده شد و ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ در زندان قصر تهران اعدام گردید.
... [مشاهده متن کامل]
سالار جاف در زمستان سال ۱۳۱۹ در روستای کلار در سواحل رود سیروان ( به عربی:دیاله ) در کردستان عراق زاده شد. مادرش خاور، همسر داود بیگ رئیس ایل جاف بود. سالار تحصیلات ابتدایی خود را در کلار و سپس کفری گذرانید و چند سال نیز در آنجا ماند و عربی را به خوبی آموخت. سپس برای اتمام دورهٔ متوسطه و پایان تحصیلات به شهر خانقین رفت. او در طول اقامت خود در خانقین با وجود سن کم سخنگو و نمایندهٔ دانش آموزان مدارس متوسطه در این شهر کوچک بود.
کودتای ضدسلطنتی عراق توسط ژنرال عبدالکریم قاسم در روز ۲۳ تیر ۱۳۳۷ ( ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ ) به حیات رژیم پادشاهی فیصل دوم در عراق خاتمه داد، در این میان احزاب و گروه های مختلف سیاسی چپ و راست تلاش می کردند تا ضمن فراگیری و گسترش حزبشان در کشور، اعضاء خود را نیز افزایش دهند؛ و سالار هم به جهت نفوذ خانوادگی اش در این میان مستثنی نبود، آنها سعی داشتند که او را به سمت خود بکشند. اما دوراندیشی وی باعث شد که به این درخواست ها تن نداده و ضمن چشم پوشی از وعده های آنها؛ دوستی و اعتماد هر دو گروه را کماکان حفظ کند. شرایط نامشخص و ناامنی در عراق باعث گردید که داوود بیگ رهبر قبیله جاف، ( پدر سالار ) که در آن زمان عضو پارلمان عراق و چهره ای مشهور بود تصمیم به ترک کشور گرفته و در راستای عملی ساختن آن تصمیم به گرمی مورد استقبال محمدرضا شاه، پادشاه ایران قرار گرفت؛ لذا سالار در سال ۱۹۵۹ عراق را ترک کرد و ایران را برای اقامت خود انتخاب کرد. او زبان فارسی را فرا گرفت و تحصیلات خود را در شهر کرمانشاه از سر گرفت.
او در سفر و بازدید از مناطقی که قبیله جاف در ایران ساکن بودند، دستیار و همراه پدرش بود و در متحد کردن اقوام و خانواده های مختلف قبیله نقش بسزایی ایفا کرد و پس از پدر، مرد دوم شد. وی در زمینهٔ رفع مشکلات بزرگ و کوچک یا کمک به نیازمندان از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در زمینهٔ راه اندازی و معرفی جنبش احزاب کرد در دههٔ شصت میلادی در کردستان عراق، سالار اولین نفری بود که با جمع آوری دارو و اسلحه برای پیشمرگه ها ( شبه نظامیان کرد ) ، و آوردن خبرنگاران خارجی به کردستان عراق باعث شناخت جامعهٔ جهانی با مردمی که برای آزادی و عزت نفس خود رنج برده و می جنگند و در این راه خود را در معرض خطر قرار می دهد گردید.

... [مشاهده متن کامل]
سالار جاف در زمستان سال ۱۳۱۹ در روستای کلار در سواحل رود سیروان ( به عربی:دیاله ) در کردستان عراق زاده شد. مادرش خاور، همسر داود بیگ رئیس ایل جاف بود. سالار تحصیلات ابتدایی خود را در کلار و سپس کفری گذرانید و چند سال نیز در آنجا ماند و عربی را به خوبی آموخت. سپس برای اتمام دورهٔ متوسطه و پایان تحصیلات به شهر خانقین رفت. او در طول اقامت خود در خانقین با وجود سن کم سخنگو و نمایندهٔ دانش آموزان مدارس متوسطه در این شهر کوچک بود.
کودتای ضدسلطنتی عراق توسط ژنرال عبدالکریم قاسم در روز ۲۳ تیر ۱۳۳۷ ( ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸ ) به حیات رژیم پادشاهی فیصل دوم در عراق خاتمه داد، در این میان احزاب و گروه های مختلف سیاسی چپ و راست تلاش می کردند تا ضمن فراگیری و گسترش حزبشان در کشور، اعضاء خود را نیز افزایش دهند؛ و سالار هم به جهت نفوذ خانوادگی اش در این میان مستثنی نبود، آنها سعی داشتند که او را به سمت خود بکشند. اما دوراندیشی وی باعث شد که به این درخواست ها تن نداده و ضمن چشم پوشی از وعده های آنها؛ دوستی و اعتماد هر دو گروه را کماکان حفظ کند. شرایط نامشخص و ناامنی در عراق باعث گردید که داوود بیگ رهبر قبیله جاف، ( پدر سالار ) که در آن زمان عضو پارلمان عراق و چهره ای مشهور بود تصمیم به ترک کشور گرفته و در راستای عملی ساختن آن تصمیم به گرمی مورد استقبال محمدرضا شاه، پادشاه ایران قرار گرفت؛ لذا سالار در سال ۱۹۵۹ عراق را ترک کرد و ایران را برای اقامت خود انتخاب کرد. او زبان فارسی را فرا گرفت و تحصیلات خود را در شهر کرمانشاه از سر گرفت.
او در سفر و بازدید از مناطقی که قبیله جاف در ایران ساکن بودند، دستیار و همراه پدرش بود و در متحد کردن اقوام و خانواده های مختلف قبیله نقش بسزایی ایفا کرد و پس از پدر، مرد دوم شد. وی در زمینهٔ رفع مشکلات بزرگ و کوچک یا کمک به نیازمندان از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در زمینهٔ راه اندازی و معرفی جنبش احزاب کرد در دههٔ شصت میلادی در کردستان عراق، سالار اولین نفری بود که با جمع آوری دارو و اسلحه برای پیشمرگه ها ( شبه نظامیان کرد ) ، و آوردن خبرنگاران خارجی به کردستان عراق باعث شناخت جامعهٔ جهانی با مردمی که برای آزادی و عزت نفس خود رنج برده و می جنگند و در این راه خود را در معرض خطر قرار می دهد گردید.
