سال گشت

لغت نامه دهخدا

سال گشت. [ گ َ ] ( ن مف مرکب ) پیر سال خورده. ( آنندراج ) سالدیده. پیر. ( استینگاس ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) سالدیده پیر سالخورده .
سال گشته، سالدیده، سالخورده، پیر

فرهنگ عمید

سال دیده، سال خورده، پیر.

پیشنهاد کاربران

بپرس