سال گره

لغت نامه دهخدا

سالگره. [ گ ِ رِه ْ ] ( اِ مرکب ) روز شروع سال نو از عمر طبیعی و در این روز جشن هم کنند خاصه سلاطین و امرا. ( آنندراج ) :
گشت چون رشته عمرم کوتاه
معنی سالگره دانستم.
ملا طاهر غنی ( از آنندراج ).
و این تسمیه برای آن است که رشته ای باشد که هر سال از عمر مولود بر آن گره میزنند تا سالهای عمر بدان معلوم شود. ( آنندراج ). روز تولد، ریسمانی که در هر سال تولد گره بر آن زنند و از تعداد گره های ریسمان میتوان بسن مولود پی برد. ( اشتینگاس ص 642 ).

فرهنگ فارسی

روز شروع سال نو از عمر طبیعی که درین روز بعضی جشن میگیرند . توضیح : وجه تسمیه بسبب رشته ایست که هر سال از عمر مولود بر آن گره زنند تا سالهای عمر بدان معلوم شود ( مخصوصا در هند ) از تعداد گرههای ریسمان میتوان بسن مولود پی برد ولی در ایران این کلمه را تبدیل به [[ سالگرد ]] کرده اند .

فرهنگ معین

(گِ رِ ) (اِمر. ) روز شروع سال نو از عمر کسی ، جشن تولد.

فرهنگ عمید

روز شروع سال نو از عمر کسی که در آن روز جشن گیرند یا مراسمی برای یادبود برپا کنند، وجه تسمیه اش آن است که در قدیم برای حساب عمر رشته ای داشته اند که با گذشتن هر سال گرهی به آن می زده اند و از تعداد گره ها سال های عمر را معلوم می کرده اند: گشت چون رشتهٴ عمرم کوتاه / معنی سال گره دانستم (ملاطاهر غنی: لغت نامه: سال گره ).

پیشنهاد کاربران

بپرس