دیکشنری
مترجم
بپرس
سال تنگ
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سال تنگ. [ ل ِ ت َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خشک سالی. قحطسالی. جدب. تنگسال. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
خشک سالی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها