ساقط

/sAqet/

مترادف ساقط: افتاده، فروافتاده، فتاده، حذف شده، سقطشده، پست، فرومایه، ناکس، دنی، زایل شده، مضمحل شده

برابر پارسی: سرنگون، واژگون

معنی انگلیسی:
lapsed, miscarried, fallen, fallen or falling

لغت نامه دهخدا

ساقط. [ ق ِ ] ( ع ص ) افتاده. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ). بر زمین افتاده. از بالا بپایین افتاده. فروافتاده. فرود آمده. || مرد فرومایه. بی اصل. ( دهار ). ناکس و فرومایه. ( منتهی الارب )( غیاث بنقل از لطائف ). کسی است که شمرده نمیشود از برگزیدگان جوانان. مثل سقط. ( شرح قاموس ). واپس شونده از مردان است. ( شرح قاموس ). رجل ساقط؛ لئیم الحسب والنفس ، متأخر عن الناس لایعدّ فی خیار الفتیان. ج ، سُقّاط. ( قطر المحیط ). سزاوار تحقیر. ( ناظم الاطباء ).پست. سافل. در اصطلاح درایه مفید ذم و قدح موصوف به آن است. || زایل شده. ( ناظم الاطباء ). || بچه ناتمام از شکم افتاده. ( ناظم الاطباء ). || حق ادا شده. ( ناظم الاطباء ). || رجل ساقطٌ فی یده ؛ ای نادم. ( الاساس بنقل ذیل اقرب الموارد ). || فرس ساقط الشدّ؛ اذا جاء منه شی بعد شی ٔ. ( الاساس بنقل ذیل اقرب الموارد ). || در اصطلاح دیوان جیش آنکه نامش را از جریده رزق افکنده باشند بعلت موت او یا بی نیازی از او.
- از درجه ٔاعتبار ساقط بودن ؛ بی اعتبار بودن. بی ارزش بودن.
- در درج کلام ساقط شدن ؛ نامذکور ماندن. حذف شدن.
- ساقط شدن نبض ؛ بازایستادن آن از نبضان.
|| در اصطلاح احکامی کوکب را ساقط خوانند آنگاه که دارای هیچیک از نظرات خمسه نباشد. مقابل ناظر. در التفهیم ابوریحان بیرونی آمده : «آن برجها که نبینند چهاراند. دو بپهلوی ودو دیگر بپهلوی مقابله او. و آن دوم و ششم و هشتم و دوازدهم اند ازو و اینان را ساقط خوانند ای افتاده.( التفهیم ص 345 ) :
چون حمل ساقط شود میزان همی طالع شود
همچنان در دین از ایشان مردمی پیدا شود.
ناصرخسرو.
رجوع به التفهیم ص 345 تا 353 شود.
- مرض ساقط ؛ صرع. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

افتاده، فرود آمده، ازبالابپایین، لئیم، ناکس
۱ - افتاده فرود آمده . ۲ - بچه ناتمام که از شکم مادرافتاده . ۳ - فرومایه ناکس . ۴ - زایل شده . ۵ - ادا شده . ۶ - آنکه نامش را از جریده رزق دیوان جیش حذف کرده باشند بعلت موت یا بی نیازی او . ۷ - کوکب در حالی که دارای هیچیک از نظرات خمسه نباشد مقابل ناظر . یا مرض ساقط صرع .

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - فرودافتاده . ۲ - فرومایه ، ناکس .

فرهنگ عمید

۱. افتاده، فرودآمده، از بالا به پایین افتاده.
۲. فرومایه، ناکس، لئیم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ساقط، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ ذمّ راوی می باشد.
یکی از الفاظ ذمّ لفظ ساقط است و در این که مفید چیست؟ و یا از کدام مرتبه جرح محسوب می شود؟ سخنان دانشمندان علوم حدیث متفاوت است: ۱- از الفاظ جرح است؛ ۲- از الفاظ قدح حدیث راوی نیست بلکه از الفاظ قدح خود را وی است که دلالت بر عدم اعتبار و ذم راوی می کند؛ برخی اضافه کرده اند که حدیث مروی از شخص متصف به آن، نوشته نمی شود و قابل اعتبار و استشهاد نیست؛ ۳- از مرتبه پنجم الفاظ جرح است؛ ۴- از مرتبه سوم الفاظ جرح است که دلالت بر اتهام کذب، وضع و فسق می کند.
شهید ثانی، زین الدین، الرعایة فی علم الدرایه، ص۲۰۹.
۱. ↑ شهید ثانی، زین الدین، الرعایة فی علم الدرایه، ص۲۰۹.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «ساقط»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۲۶.
...

دانشنامه عمومی

ساقط (آلبوم). ساقط ( به انگلیسی: Fallen ) عنوان اولین آلبوم استودیویی گروه راک آمریکایی اونسنس است. این آلبوم در ۱۱۴ مارس ۲۰۰۳  ( ۲۰۰۳ - 03 - ۰۴ ) توسط وایند - آپ رکوردز منتشر شد.
عکس ساقط (آلبوم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

پایین مرتبه
حذف ، دور
در پارسی " شخیدن " در نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
شخید = ساقط کرد

بپرس