ساقری

لغت نامه دهخدا

ساقری. ( ترکی ، اِ ) ساغری. کیمخت. ( آنندراج از بهار عجم ) ( ملحقات برهان ). چرمی است که از پوست کفل خر یا اسب ساخته شود. چسته. || کفل اسب. || قسمی کفش طلاب دینی و علماء از چرمی دانه دار چون پوست پلنگی و امثال آن. رجوع به ساغری شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پوست اسب یا خر که دباغی شده باشد کیمخت . ۲ - تیماج . یا ساغری سوخته . قسمی چرم گرانبها که کتابهای نفیس را در قدیم بدان جلد میکردند ۳ - فاصله از دم تا مقعد اسب کفل اسب . ۴ - قسمی کفش مخصوص علمای روحانی و طلاب بی پشت پاشنه و با پاشنه بلند چرمی و کبود رنگ . ۵ - نوعی قماش .

پیشنهاد کاربران

بپرس