سافر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
سافر از ماده سفر ( بر وزن قمر ) گرفته شده و سفر در اصل به معنی پرده برداری از چیزی است ، و لذا به کسی که میان اقوام رفت و آمد دارند تا مشکلات آنها را حل کنند و از مبهمات پرده بردارند سفیر گفته می شود ، به شخص نویسنده نیز سافر می گویند چرا که پرده از روی مطلبی بر می دارد .