سافح. [ ف ِ ] ( ع ص ) ریزان. ( منتهی الارب ). ریزنده خون یا اشک. ( از شرح قاموس ) : مساقی جویبارش به آب سافح چون سواقی سیم ساق از شراب طافح. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 24 ).