ساغر برتارک شکستن. [ غ َ ب َ رَ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساغربر سر کشیدن. ساغر بر تارک کشیدن. شراب خوردن بیکبار چنانکه از آن چیزی نماند. یا بکمال شوق و رغبت خوردن : مغزهشیاری است پامال خمارساغری بر تارک مستی شکن.ظهوری ( از آنندراج ).