ساعرد

لغت نامه دهخدا

ساعرد. [ ] ( اِخ ) شهری بزرگ است از اقلیم چهارم و هوای خوش دارد و درو آلات مس خوب میسازند و طاسهای بی نظیر مشهور است. حقوق دیوانیش چهل و شش هزارو پانصد دینار است. ( نزهة القلوب چ اروپا ص 105 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس