glisten (فعل)برق زدن، درخشیدن، جسته جسته برق زدن، ساطع شدنglitter (فعل)تابیدن، برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن، براق شدن، تلالو داشتنglister (فعل)برق زدن، درخشیدن، ساطع شدنscintillate (فعل)برق زدن، درخشیدن، ساطع شدن، جرقه زدن