ساطع
/sAte~/
مترادف ساطع: براق، پرتوافکن، تابان، درخشان، درخشنده ، آشکار، نمایان، هویدا
متضاد ساطع: تار، کدر
برابر پارسی: تابان، درخشان، رخشا، فروغ
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - تابان درخشان . ۲ - آشکار هویدا . ۳ - افراشته افراخته بلند . ۴ - پراکنده منتشر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درخشنده، درخشان، تابان.
۳. دمنده.
۴. دمیده.
۵. [قدیمی] پراکنده.
۶. [قدیمی] آشکار.
مترادف ها
صریح، معلوم، ظاهر، اشکار، پیدا، باصفا، طاهر، صاف، زلال، واضح، شفاف، بارز، جلی، سلیس، روان، ساطع
ظاهر، اشکار، بارز، ساطع، فاش
ظاهر، اشکار، پیدا، بدیهی، مشهود، سلیس، ساطع، مفهوم
متشعشع، تابناک، ساطع، درخشنده، شعاعی، پر جلا
مشعشع، ساطع، پر فروغ
پیشنهاد کاربران
نورافشان، درخشان
🇮🇷 همتای پارسی: تابان 🇮🇷
متلألئ_مشعشع
جذب یا اشکار
کسانیکه محربانی خداگونه دارند انرژی آنها به اطرافیان سرایت میکند وآن سرایت به نظراینجانب همان ساطع شدن است . واز نامهر بانان نیز انرژی منفی به اطراف ساتع میشود.
اینجانب از این واژ در کتاب راه نجات استفاده نموده ام خلاصه کتاب در کانال تلگرام موجود است آدرس کانال تلگرام: https://t. me/tasviriazeslam2
... [مشاهده متن کامل]
آدرس ایمیل: abdollahahad100@gmail. com
باتشکراز همه جستوجوگران حقیقت
اینجانب از این واژ در کتاب راه نجات استفاده نموده ام خلاصه کتاب در کانال تلگرام موجود است آدرس کانال تلگرام: https://t. me/tasviriazeslam2
... [مشاهده متن کامل]
آدرس ایمیل: abdollahahad100@gmail. com
باتشکراز همه جستوجوگران حقیقت
تابش