ساسجردی
لغت نامه دهخدا
ساسجردی. [ ج ِ ] ( اِخ ) حامدبن محمودبن والان. از مردم قریه ساسجرد مرو و از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی شود.
ساسجردی. [ ج ِ ] ( اِخ ) بسام بن بسام. از مردم ساسجرد مرو و از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی شود.
ساسجردی. [ ج ِ ] ( اِخ ) عبدالرحمن بن عبداﷲبن ابی مسعود ساسجردی مکنی به ابوعبداﷲ. از مردم ساسجرد مرو و از محدثان است. رجوع به انساب سمعانی شود.
ساسجردی. [ ج ِ ] ( اِخ ) محمودبن والان. ازمردم قریه ساسجرد مرو و از محدثان است و به سال 292 هَ. ق. درگذشته است. رجوع به انساب سمعانی شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید