🧩 سیاست
واژه �سیاست� از واژه پارسی پهلوی �ساستار� به معنی فرمانروای ستمگر گرفته شده است که خود ساستار نیز از دو بخش ساس ( چسبندگی ) و تار ( دارنده ) ساخته شده و به معنی چسبیده به قدرت است. از ریشه �ساس� به معنی �چسبندگی� و �باهم بودن� واژگان دیگری هم ساخته شده اند:
... [مشاهده متن کامل]
ساس: حشره چسبنده
سوسک: حشره چسبنده
سِس: گیاه هرزه و پیچکی
سَس: مزه پیچیده، بی مزه
سُس: مزمایه، افزودنی خوراک
سوسکا: در پارسی باستان به معنی خشک و چروکیده
سیسکا ( sıska ) : در تورکی به معنی لاغر و چروکیده
ساز: هماهنگ
سیستم: سازمان، سامانه، باهم کار کردن
سیستر ( خواهر ) : هم تن
سیاست را در زبان های اروپایی politics می گویند که از واژه یونانی politikos به معنی �شهروند� گرفته شده است.
واژه �سیاست� از واژه پارسی پهلوی �ساستار� به معنی فرمانروای ستمگر گرفته شده است که خود ساستار نیز از دو بخش ساس ( چسبندگی ) و تار ( دارنده ) ساخته شده و به معنی چسبیده به قدرت است. از ریشه �ساس� به معنی �چسبندگی� و �باهم بودن� واژگان دیگری هم ساخته شده اند:
... [مشاهده متن کامل]
ساس: حشره چسبنده
سوسک: حشره چسبنده
سِس: گیاه هرزه و پیچکی
سَس: مزه پیچیده، بی مزه
سُس: مزمایه، افزودنی خوراک
سوسکا: در پارسی باستان به معنی خشک و چروکیده
سیسکا ( sıska ) : در تورکی به معنی لاغر و چروکیده
ساز: هماهنگ
سیستم: سازمان، سامانه، باهم کار کردن
سیستر ( خواهر ) : هم تن
سیاست را در زبان های اروپایی politics می گویند که از واژه یونانی politikos به معنی �شهروند� گرفته شده است.
در پهلوی ساستار به چم فروانروایی و حکمرانی است که در اوستا ساستار و در سنسکریت شاستر بوده از ریشه «شاس » بمعنی حکومت کردن . ( فرهنگ نظام ) .
از ریشه پهلوی sāstār
از ریشه پهلوی sāstār