سازگار کردن


معنی انگلیسی:
adjust, accommodate, orient, orientate, reconcile, tailor

مترادف ها

adjust (فعل)
وفق دادن، تعدیل کردن، تنظیم کردن، سازگار کردن، میزان کردن، تسویه نمودن، مطابق کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس