سازمان دادن


مترادف سازمان دادن: مرتب کردن، نظم دادن، سامان دادن ، تشکیلات، برنامه ریزی

متضاد سازمان دادن: درهم ریختن، نابسامان کردن

معنی انگلیسی:
organize, regiment, structure

لغت نامه دهخدا

سازمان دادن. [ دَ] ( مص مرکب ) تشکیل سازمان. ترتیب و تنظیم سازمان.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تشکیل سازمان ایجاد سازمان .

جدول کلمات

تشکیل

مترادف ها

organize (فعل)
درست کردن، سازمند کردن، تشکیل دادن، متشکل کردن، سازمان دادن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن

فارسی به عربی

نظم

پیشنهاد کاربران

تشکیل
سامان دادن
تشکیل، مرتب کردن، نظم دادن، سامان دادن، تشکیلات، برنامه ریزی

بپرس