«سازمان جوانان مترقی» نخستین سازمان جنبش مارکسیستی افغانستان بود که خط فکری آن را اندیشه مائوتسه دون تشکل می داد و در اواسط سالهای ۶۰ هم زمان با ایجاد «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» به وجود آمد.
رهبری این جریان را عمدتاً اکرم یاری، از شخصیت های بزرگ و آزادیخواه کشور به عهده داشت و خانوده محمودی و سایرین نیز با وی همگام بودند.
... [مشاهده متن کامل]
اساساً می توان گفت که سازمان مذکور به خاطر دفاع از مارکسیزم – لنینیزم – اندیشه مائوتسه دون در مقابل آنچه آنان «رویزیونیزم» و «سازشکاری» حزب دموکراتیک خلق ( به رهبری تره کی و ببرک کارمل ) می خواندند، تأسیس شد. وقتی رژیم ظاهرشاه در همین سالها دموکراسی را در حد آزادی بسیار محدود مطبوعات و اجتماعات پذیرفت، سازمان جوانان هم نشریه ای بنام «شعله جاوید» بیرون کشید با «تمرکز روی پخش اندیشه مائوتسه دون و افشاء و طرد مواضع حزب دموکراتیک خلق و رویزیونیزم شوروی». به موازات آن گردهمایی هایی نیز در کابل و شهرهای بزرگ دیگر برپا می کرد که عده کثیری از روشنفکران در آنها شرکت می جستند. تظاهرات و میتینگ ها به رهبری «شعله ای ها» ( طرفداران شعله جاوید به این نام یاد می شوند ) از نظر کمیت از حزب دموکراتیک خلق ( که معروف ترین و قدیمی ترین تشکل بشمار می رفت ) پیشی می گرفت و با گروه کوچک بنیادگرایان که «سازمان جوانان مسلمان» نامیده می شدند قابل مقایسه نبود. طرفداران این جنبش در مجموع تا امروز به نام «شعله ایها» یاد می گردند.
در آن سالها این گروه ارتجاعی ( سازمان جوانان مسلمان ) از سوی سازمان های دیگر جدی گرفته نمی شد تا اینکه بعد از کشته شدن سیدال سخندان یکی از کادرهای معروف سازمان جوانان به دست شخص گلبدین حکمتیار ( رهبر کنونی حزب اسلامی افغانستان ) تضاد بین این گروه و شعله ای ها شدت کسب کرده و به زدوخوردهای خونین منتهی گشت. با آنکه «شعله جاوید» به هزاران هواخواه پرشور و شوق دست یافته بود ولی رهبری سازمان نتوانست نیروی آنان را جهت بسیج توده های میلیونی دهقانان که بیش از ۹۰ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند، بکار گیرد. نفوذ انقلابیون مذکور بین روشنفکران، اهالی مراکز ولایات و تعداد کمی کارگران محدود ماند.
طرفداران این جریان تظاهرات وسیع را در شهر کابل به راه می انداختند که بعد در سوم جوزا در جوار پوهنتون کابل در منطقه ده بوری به وسیله حکام وقت به خون کشیده شد. این روز خونین بعدها به نام روز جوانان تجلیل می گردید.
رهبری این جریان را عمدتاً اکرم یاری، از شخصیت های بزرگ و آزادیخواه کشور به عهده داشت و خانوده محمودی و سایرین نیز با وی همگام بودند.
... [مشاهده متن کامل]
اساساً می توان گفت که سازمان مذکور به خاطر دفاع از مارکسیزم – لنینیزم – اندیشه مائوتسه دون در مقابل آنچه آنان «رویزیونیزم» و «سازشکاری» حزب دموکراتیک خلق ( به رهبری تره کی و ببرک کارمل ) می خواندند، تأسیس شد. وقتی رژیم ظاهرشاه در همین سالها دموکراسی را در حد آزادی بسیار محدود مطبوعات و اجتماعات پذیرفت، سازمان جوانان هم نشریه ای بنام «شعله جاوید» بیرون کشید با «تمرکز روی پخش اندیشه مائوتسه دون و افشاء و طرد مواضع حزب دموکراتیک خلق و رویزیونیزم شوروی». به موازات آن گردهمایی هایی نیز در کابل و شهرهای بزرگ دیگر برپا می کرد که عده کثیری از روشنفکران در آنها شرکت می جستند. تظاهرات و میتینگ ها به رهبری «شعله ای ها» ( طرفداران شعله جاوید به این نام یاد می شوند ) از نظر کمیت از حزب دموکراتیک خلق ( که معروف ترین و قدیمی ترین تشکل بشمار می رفت ) پیشی می گرفت و با گروه کوچک بنیادگرایان که «سازمان جوانان مسلمان» نامیده می شدند قابل مقایسه نبود. طرفداران این جنبش در مجموع تا امروز به نام «شعله ایها» یاد می گردند.
در آن سالها این گروه ارتجاعی ( سازمان جوانان مسلمان ) از سوی سازمان های دیگر جدی گرفته نمی شد تا اینکه بعد از کشته شدن سیدال سخندان یکی از کادرهای معروف سازمان جوانان به دست شخص گلبدین حکمتیار ( رهبر کنونی حزب اسلامی افغانستان ) تضاد بین این گروه و شعله ای ها شدت کسب کرده و به زدوخوردهای خونین منتهی گشت. با آنکه «شعله جاوید» به هزاران هواخواه پرشور و شوق دست یافته بود ولی رهبری سازمان نتوانست نیروی آنان را جهت بسیج توده های میلیونی دهقانان که بیش از ۹۰ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند، بکار گیرد. نفوذ انقلابیون مذکور بین روشنفکران، اهالی مراکز ولایات و تعداد کمی کارگران محدود ماند.
طرفداران این جریان تظاهرات وسیع را در شهر کابل به راه می انداختند که بعد در سوم جوزا در جوار پوهنتون کابل در منطقه ده بوری به وسیله حکام وقت به خون کشیده شد. این روز خونین بعدها به نام روز جوانان تجلیل می گردید.