ساز نوروز

لغت نامه دهخدا

ساز نوروز. [ زِن َ / ن ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ساختگی و اسباب نوروز. ( رشیدی ). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ساز نوروزی. || نام لحن دوم است از سی لحن باربد . ( برهان ) ( رشیدی ) ( شعوری ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
چو در پرده کشیدی ساز نوروز
به نوروزی نشستی دولت آن روز.
نظامی ( خسرو و شیرین ).
رجوع به ساز شود.

فرهنگ فارسی

به نوروزی نشستی دوست آن روز (اندوز ). (نظامی )

پیشنهاد کاربران

بپرس