ساز نواختن. [ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساز زدن. زدن و نواختن یکی از آلات موسیقی : سعادت به من روی بنمود بازنوازنده ساز بنواخت ساز.نظامی.
ساز پرداختن. [ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ) ساز نواختن. ساز زدن. ساز ساختن :مغنی بگو قول و پرداز سازکه بیچارگان را تویی چاره ساز. حافظ ( از آنندراج ) .+ عکس و لینک