سارا کورو

پیشنهاد کاربران

🎬🎥فیلم سینمایی پرنسس سارا کرو❤️ و انیمه آن کمی با هم متفاوت هستند ( کتابی هم با همین نام شاهزاده خانم کوچولو اثر فرانسس هاجسن برنت ترجمه آرزو احمی نوشته شده است ) در فیلم سارا کرو در آخر داستان کاپیتان کرو ( پدر سارا ) فوت نکرده و پیش سارا برمی گردد اما طبق رمان اصلی این داستان انیمه سارا کرو طبق همان رمان که نوشته فرانسس هاجسن برنت است بیان می شود. در انیمه سارا کرو در آخر داستان پدر سارا در جنگ کشته شده و دوست پدرش ( آقای کارسفورد که آقای کارمایکل را مامور کرده بود دنبال سارا کرو تنها دختر بهترین و باوفادار ترین دوستش کاپیتان کرو که آخرین پیغام آقای کرو به او بود را عملی کند ) سرانجام سارا کرو را از مدرسه شبانه روزی خانم مینچین و از دست خانم مینچین بداخلاق نجات می دهد و پرنسس سارا کرو صاحب معدن الماسی💎 که پدرش به آن دست یافته بود می شود اما غم از دست دادن پدرش و اتفاقات تلخی که برایش رخ داده بود قلب کوچکِ مهربانش را آزار می داد و او را غمگین می کرد اما با وجود آن همه سختی سارای کوچولو ی شجاع ما همچنان قوی و مهربان و با اخلاق باقی مانده بود و هیچ چیز نمی توانست اخلاق و رفتار نیک و قلب مهربان او را تبدیل به اخلاق و رفتاری بد و ناشایست و قلبی کینه ای کند زیرا سارا هربار که سختی ها بر او غیرقابل تحمل می شدند تنها این جمله را بر زبان می آورد "همه دختر ها پرنسس اند، پرنسس ها بد اخلاقی نمی کنند آنان مهربان و متین اند، پرنسس ها بیهوده گریه نمی کنند آنها با وقار و متین اند" سارا کرو یا همان سارا کوچولو نام داستانی غم انگیز اما زیبا درباره دخترِ کوچک ِ هندی به نام سارا کورو است که در سن کم مادرش را ازدست داده و پدرش عضو ارتش و فرمانده ( کاپیتان ) ارتش است. سارا کورو یک پرنسس کوچولوی دوست داشتنی، مهربان و دلسوز است. کاپیتان کرو پدر سارا به دلیل مشغله کاری دخترش را به مدرسه ای شبانه روزی که خانم مینچین ( زنی بداخلاق است ) مدیر آن مدرسه است ولی خواهری مهربان و ساده به نام آملیا دارد می برد تا تنها دختر کوچولوی شیرین زبونش را با دوستان آن مدرسه آشنا کند و تنهایی و دوری پدر را برایش قابل تحمل سازد. کاپیتان کرو طبق خواسته سارا برای او عروسکی زیبا به نام امیلی می خرد. عروسکی زیبا مانندخودش که چشمانش طوری به نظر می رسدیدند که انگار واقعا دارند به سارا کوچولو نگاه می کنند رویایی بود هنگامی که سارا، امیلی اولین دوستش را بغل کرد به او گفت که من هم مادر تو و هم دوستت هستم امیلی، سارا طوری با امیلی حرف می زد که انگار او واقعا روح و جان دارد و می تواند حس های خالصانه و مهربان سارا را درک کند. امیلی کسی بود که وقتی آقای کرو سارا را به دست خانم مینچین می سپرد می توانست او را آرام کند و دوری از پدر را برایش قابل تحمل سازد تا شاید قلب مهربان سارا کمتر به درد آید🥺❤️
...
[مشاهده متن کامل]

اگه داستان زیبای سارا کرو رو دوست دارید و دوست دارید ماجراهایی که برای سارا کوچولو میفته رو ببینید می تونید انیمه پرنسس سارا کرو رو در گوگل جستجو کنید🥰🌸🩷💕

بپرس