سادگی
/sAdegi/
مترادف سادگی: بی آلایشی، بی نقشی، بیرنگی، بی غل وغشی، پاکی، زودباوری، ساده لوحی، پخمگی ، ساده دلی، بی ریایی، بساطت، آسانی، سهولت
متضاد سادگی: رندی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] ساده دلی.
مترادف ها
زشتی، سادگی، فروتنی
سادگی، اسودگی، سهولت، اسانی
تردستی، وسیله، فرصت، سادگی، سهولت، امکان، روانی، وسیله تسهیل
عفت، نجابت، پاکدامنی، عفت وعصمت، سادگی
سادگی، فروتنی، ساده لوحی، بی الایشی، ساده دلی، بسیطی
سادگی، ساده لوحی، بی ریایی، ساده دلی
سادگی، غیر مقبولی
سادگی، فروتنی
سادگی، سهولت، اسانی
سادگی، لطافت، قلت، رقت، باریکی
سادگی، فروتنی، روستا منشی
سادگی
پیشنهاد کاربران
مخالف سادگی
بی آلایشی