ساده کار

لغت نامه دهخدا

ساده کار. [ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد. بیریش. مأبون. تاز :
ساده زنخدان بدم و ساده کار
ساده نمک بودم و ساده شکر.
سوزنی.
|| یک نوع از زرگری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد بیریش امر . ۲ - نوعی زرگری ساده و بی پیرایه .

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) بی ریش ، امرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس