ساده کار. [ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) آنکه کار سادگان و ساده رویان دارد. بیریش. مأبون. تاز : ساده زنخدان بدم و ساده کارساده نمک بودم و ساده شکر.سوزنی.|| یک نوع از زرگری. ( ناظم الاطباء ).