ساده خوان

لغت نامه دهخدا

ساده خوان. [ دَ / دِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه در خواندن تکلف نکند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
در دل نغمه چون ز پرکاری
ناله ای بس به ساده خوانی کرد.
ظهوری ( از بهارعجم و آنندراج ).
بلبل که یکی بوده و بزمزمه هزار گشته زیادش از سیمرغ می شمارد و قمری را به همان ساده خوانیش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهد. ( ظهوری از بهار عجم و آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در آواز خواندن تکلف نکند.

پیشنهاد کاربران

بپرس