ساختار و تاریخ فراماسونری

پیشنهاد کاربران

فراماسونری ( فرانسه: franc macon ) ( انگلیسی: free macon )
واژه شناسی
Franc این واژه در قرن دهم میلادی از واژه ی لاتین francus فرانکوس به زبان فرانسه وارد شد و به این معنی ها بود: 1ـ گروهی از آلمانی ها که با یورش های سنگین، کناره های رود راین و بلژیک و هلند را گرفتند. 2ـ داشتن آزادی عمل 3 ـ آزادی اخلاقی یا معنوی 4ـ نداشتن پایبندی، نداشتن ناراحتی و یا اجبار. معنی واژه در قرن دوازده به بعد: 1ـ اهداف خود را بدون پرده پوشی و بدون نیرنگ، آشکار کردن 2ـ کسی که ماهیت حقیقی افراد را آشکار می کند 3ـ انسان کامل.
...
[مشاهده متن کامل]

Macon این واژه در قرن دوازدهم میلادی از واژه ی لاتین machio ماکیو ( = انجام دادن ) به زبان فرانسه آمد و در اصطلاح به کسی گفته می شد که رهبری کسانی را بر عهده داشت که کارهای اساسی ساختمان را انجام می دادند و به فارسی، معمار گفته می شود.
اصطلاح Franc Macon فراماسون در 1735 در انگلستان و 1782 در فرانسه ساخته شد و به معنی انجمن پنهانی بود که اعضای آن با نشانه¬ی ویژه ای یکدیگر را می شناختند.
( ارزش شناخت معانی واژه ها در این است که تعریف واژه ها، بازتاب معنی واژه ای آنهاست. )
تعریف Franc maçonnerie فراماسونری: به مجموعه عوامل تاریخی و اجتماعی گفته می شود که فضایی دوستانه را پدید آورد و باعث پیدایش سازمانی شد که اعضای آن می خواستند هنر ساختمان سازی خود را نشان دهند؛ و در این راه، مهارت های خود از دیگر ساختمان سازان پنهان می کردند.
اساسنامه ی فراماسونری
نخستین اساسنامه ی این سازمان در 1598 در اسکاتلند نوشته شد و سپس در سده ی هفدهم در انگلستان با شعار «پیوند فلسفی و بشر دوستانه» که نمایانگر یک سازمانی است که نمادهای اخلاقی را نمایش می دهد، به نگارش در آمد. رفته رفته این سازمان به کشورهای دیگر اروپایی نیز راه یافت و معماران چنین سازمانی بر پا کردند. نخستین آموزش درون سازمانی برای اعضای فراماسونری، شطرنج بود و به آنان گفته می شد که باید با بهتر کار کردن، و البته هر کس بنا بر تخصص خود، به پیشرفت بشر در سراسر جهان کمک کنند.
ساختار فراماسونری
فراماسونری رفته رفته در میان خود کمیته های تخصصی تشکیل داد که لُژ نامیده می شدند. هر لُژ می توانست به جذب اعضای جدید بپردازد. بعدها این لژها چنان گسترشی یافت که هر لژ از چهل فراماسونر تشکیل می شد و سپس به صدها عضو افزایش یافت و دست کم در ماه دو بار نشست برگزار می کردند. کارکرد لژها به گونه ای در آمد که هر لژ می توانست جداگانه خود را معرفی کند و مثلا به کارهای آموزشی، تبلیغی، کارهای خیریه و . . . بپردازد ولی در هر سال باید گزارش مفصلی از کارکرد خود به سازمان مرکزی فراماسونری ارائه می داد. با گذشت زمان، هر لژ نیز به گروه های کوچک تر تقسیم شد تا رسیدگی به آنها آسان تر شود.
شاخه های فراماسونری
1ـ سنتی. این شاخه بیش ترین گسترش را در جهان دارد و از این رو به آن سنتی گویند که پیرو آرمان های کهن فراماسونرها، یعنی شعار کوشش برای ساختن جهانی بهتر برای همگان، هستند. این شاخه، به دو شاخه تقسیم می شود: الف ـ شاخه ی اصلی. این شاخه پرشمار ترین شاخه ها در جهان است و از بزرگ ترین لژها سازمان یافته و به عنوان مادر لژها و مرکز آن انگلستان است. این شاخه 8 اصل دارد که این اصول هشتگانه که در 1929 نوشته شد، مورد احترام همه ی پیروان آن است. این اصول هشتگانه باعث شناخت این شاخه توسط دیگر لژها می شود و پیروان این شاخه، تنها از اصول هشتگانه پیروی می کنند حتی اگر با برخی قوانین دینی یا فرهنگی جامعه در تضاد باشند. ب ـ شاخه ی فرعی. پیروان این شاخه با احترام به قوانین گذشته ی فراماسونری، تنها فرمانبر رهبران فراماسونری نیستند؛ بلکه از قوانین و رهبران دینی خود نیز فرمانبری می کنند. شاخه ی فرعی در اروپا دارای یازده گروه است.
2ـ لیبرال. این شاخه که به آزاد معروف است، زیرا نمی خواهد قانون یا باور خاصی را به پیروان خود تحمیل کند، بر این باور است که قوانین گذشته توانایی پاسخگویی به نیازهای امروز و آینده را ندارند و باید همیشه آماده بود تا بر پایه روش ها و قوانین نو رفتار کرد. این شاخه ضمن پیروی از رهبری شاخه ی اصلی که بزرگ ترین شاخه است، با رد کردن دستور جداسازی دینی اعضا، به شاخه ی مدرن مشهور شد.
تاریخچه ی فراماسونری
تا نیمه ی قرن بیستم، سازمان فراماسونری به شیوه ی سنتی خود بود و در همان راستا کار می کرد که برای آن ساخته شده بود. از آن زمان به بعد، بویژه در فرانسه، مهم ترین مسأله در سازمان فراماسونری، مبارزه میان موافقان و مخالفان فراماسونری بود. این مبارزه تا جایی بود که طرفین دست به پخش شایعاتی می زدند تا حریف را شکست دهند. برای نمونه طرفداران فراماسونری شایع کردند که انقلاب فرانسه را فراماسونرها پدید آوردند و رهبری کردند.
این موضوع، فراماسونرها را بر آن داشت تا به تاریخ نگاری خود بپردازند و آنان تاریخ خود را با فرهنگ و اخلاق در آمیختند ولی هرگز به کشمکش قدرت میان خود نپرداختند. برخی از تاریخ نویسان آنها به گونه ای کوشیدند تا با نشان دادن اینکه فراماسونری از فرانسه یا انگلستان آغاز شده، تاریخ آن را به خود نسبت دهند. مثلا فرانسوی ها نوشتند که نخستین سازمان فراماسونری در قرون وسطی و از آن سنگتراش ها بوده است و انگلیسی ها بویژه Oswald Wirth اُسوالد ویرت چنین نوشتند که اصطلاح فراماسونری در 1730 توسط آنان ساخته شده است.
گرجه نخستین لژهای واقعی فراماسونری در قرن هفدهم پیدا شد، با ای« همه فراماسونرها برای خود ریشه ای افسانه ای ساخته اند و می گویند که چون بنایی نخستین و کهن ترین شغل بشر بوده، فراماسونری همزمان با پیدایش آن آغاز شده است. آنان می گویند نخستین فراماسونرها، انسان های سنگتراشی بودند که پس از غارنشینی، با تراشیدن سنگ، خانه ساختند. مذهبیون آنان نیز می گویند که نخستین فراماسونر، آدم بود و کشتی نوح و معبد سلیمان را فراماسونرها ساختند. . . .

بپرس