ساحل دریا
جدول کلمات
مترادف ها
دریا کنار، ساحل دریا
ساحل دریا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بار دریا. [ رِ دَرْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی ساحل دریا. کنار دریا. در پهلوی آمده : جای به ایشان ایدون تنگ بکرد که سپاه اردشیر را گذشتن نشایست و اردشیر خود تنها به بار دریا افتاد. ( کارنامه ٔ اردشیر پاپکان ترجمه ٔ صادق هدایت ص 20 ) . رجوع به �بار� ( اروندبار ) شود.
معنی ساحل دریاچه میشه
ساحل ب معنی موهای بلند و برافراشته
پلاژ
بین دریا و زمین
کناره
کرانه