سابقه دار
/sAbeqedAr/
مترادف سابقه دار: باسابقه، بدسابقه، پیشینه دار، مجرم، پرونده دار
متضاد سابقه دار: خوش سابقه
برابر پارسی: پیشینه دار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
دارای پیشینه نیک یا بد
دارای تجربه و سابقه در انجام کاری