سابق الذکر

/sAbeqozzekr/

مترادف سابق الذکر: فوق الذکر، مذکور، مزبور، یادشده

متضاد سابق الذکر: اخیرالذکر

برابر پارسی: پیش گفته

معنی انگلیسی:
aforementioned, aforesaid, former

لغت نامه دهخدا

سابق الذکر. [ ب ِ قُذْ ذِ ] ( ع ص مرکب ) پیش گفته. در بالا گفته شده. مذکور. مزبور.نامبرده. مسطور. مشارالیه. سالف الذکر. مارالذکر.

فرهنگ فارسی

پیش گفته مذکور : ....ونیز معلوم میشود که پس از جمع و ترتیب ابتدائی این مجموعه در عهد وزیر سابق الذکر سنجر یعنی ابوالفتح ناصر الدین طاهر بازبعاها مولف زیادتی و احاقانی بر آن علاوه نموده بوده است .
پیش گفته

فرهنگ معین

(بِ قُ لْ ذِ ) [ ع . ] (ص مر. )پیش - گفته ، مذکور.

فرهنگ عمید

درپیش ذکر شده، پیش گفته شده.

مترادف ها

above-mentioned (صفت)
مذکور، سابق الذکر، مذکور در فوق

فارسی به عربی

فوق

پیشنهاد کاربران

said . adjective [only before noun] law
mentioned before SYN aforementioned
The said weapon was later found in the defendant’s home.
سالف الذکر
مذکور ، نام برده ، گفته شده

بپرس