سائل به کف

لغت نامه دهخدا

سائل به کف. [ ءِ ل ِ ب ِ ک َف ف ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول فارسی زبانان به تخفیف «فاء» رائج است : گدائی که از تنگدستی کاسه گدائی هم نداشته باشد. ( آنندراج ). گدا. دریوزه گر :
ای یافته افلاک ز مهر تو شرف
خورشید و مه از تو سائلانند بکف
جز دفع اعادی تو منظورم نیست
نومید نسازیم تو یا شاه نجف !
زکی ندیم ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس