سائبه

لغت نامه دهخدا

( سائبة ) سائبة. [ ءِ ب َ ] ( اِخ ) صحابیه است و از موالی حضرت رسول. طارق بن عبدالرحمن از او روایت کرده است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

سائبة. [ ءِ ب َ ] ( اِخ ) از نواحی یمن و از توابع سنحان است. ( معجم البلدان یاقوت ).
سائبه. [ ءِ ب َ ]( ع ص ) گذاشته شده. ( منتهی الارب ). ج ، سوائب و سُبّب. ( اقرب الموارد ). || شتر ماده که آن را بنذر و مانند آن رها میکردند تا خود چرا کند در جاهلیت.( ترجمان القرآن ) ( آنندراج ) ( شرح قاموس ). رجوع به بحیره و ام بحیره و البیان و التبیین ج 3 ص 66 شود.
مؤلف بلوغ الارب آرد:
السائبه : فهی فاعلة من سیّبة ای ترکته و اهملته فهو سائب و هی سائبه. او بمعنی مفعول ، کعیشة راضیة. در معنی آن اختلاف است بعضی گفته اند ناقه ای است که ده بچه ماده آورده باشد و آن را بر سر خود می گذاشتند و سوار آن نمی شدند و موی آنرا نمی چیدند و شیر آن را جز مهمان کسی نمی خورد. و گفته اند ناقه ای است که باصنام وامیگذاشتند و آن را بخدّام بتها میدادند و از شیر آن جز ابناء السبیل و امثال آنان کسی نمیخورد. و گفته اند شتری که اولاد اولاد خود را درک کند و آن را ترک میکردند و سوار آن نمیشدند. و گفته اند وقتی که کسی از سفر دوری می آمد یا حیوانی از مشقت یا جنگ نجات می یافت میگفت : هی سائبة. یا هنگامی که یکی از مهره های پشت یا استخوانی را از پشت حیوان درمی آوردند ودر این صورت آن را سوار نمی شدند و از آب و علف منعش نمی کردند و گویا این نوعی از نذرهای آنان هنگام بازگشت از سفر و شفا از مرض بود. و گفته اند ناقه ای که ترک شود برای آنکه با آن حج بجای آرند. ( بلوغ الارب ج 3 ص 37 ) ( شرح قاموس ). || بنده ای که او را بر غیر ولا آزاد کنند و آن ممنوع است. ( آنندراج ). گفته اند بنده ای که بر غیر ولاء و عقل ( دیه مقتول ) و میراث آزاد شود و این وجه غریب است. ( بلوغ الارب ج 3 ص 37 ). از آداب عجیب عرب آن بود که شخصی چیزی از مال خود مثلاً حیوانی یا بنده ای را آزاد میکرد و استفاده ازآن بطور دائمی ممنوع میگردید. ( صبح الاعشی ج 1 ص 402 ).

فرهنگ فارسی

ازنواحی یمن و از توابع سنحان است

فرهنگ عمید

بنده یا مال آزاد شده.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سائبه به معنی شتر رها شده و آزاد و نیز به معنی برده آزاد شده ای که تحت ولای آزاد کننده نیست می باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم به چهار بدعت نابجا درباره حیوانات که در میان عرب جاهلی معمول بوده، اشاره و تصریح می‏کند: «خداوند برای هیچ یک از آنها حکمی مقرر نکرده است».
از جمله این بدعتها سائبه است. سائبه شتری است که اگر دوازده- و به روایتی ده- بچه شتر ماده می‏زایید آن را آزاد می‏ساختند و حتی کسی بر آن سوار نمی‏شد و به هر چراگاهی وارد می‏شد و از هر آبگاه و چشمه‏ای آب می‏نوشید آزاد بود و کسی حق مزاحمت نداشت و از شیر آن جز برای میهمان نمی‏دوشیدند.
برخی در تبیین مفهومی سائبه گفته‏اند: در عرب جاهلی کسی نذر می‏کرد که چنانچه از سفر بازگردد و یا از بیماری بهبود یابد، شتری را آزاد و رها سازد. در این صورت آن حیوان آزاد بود در هر چراگاهی بچرد و از هر آبشخوری آب بنوشد و کسی حق سوار شدن بر آن و استفاده از شیر و گوشتش را نداشت.
برخی دیگر گفته‏ اند: سائبه شتر رها و آزاد شده برای بتها بوده است. مردم جاهلی این شتر را در اختیار خدمتکاران بتها قرار می‏دادند و آنان شیر آن را دوشیده، به مسافران می‏دادند.
فقها در باب وقف به مناسبت ذکر انواع وقفها از این نوع آیین جاهلی یاد کرده‏ اند.

← کاربرد عنوان سائبه در ارث
۱. ↑ مجمع البیان ج۳، ص۴۳۰.
...

[ویکی الکتاب] معنی سَائِبَةٍ: شتری که ده شکم زاییده باشد(جزء حیواناتی است که اعراب جاهلیت کشتن و خوردن آن وسوار شدن بر آن را بر خود حرام کرده بودند)
معنی یُبَتِّکُنَّ: حتما می شکافند(عرب جاهلیت را رسم بر این بود که گوش ماده شتری که پنج شکم زائیده باشد بحیره و شتری که به عنوان وفاء به عهد رها میکردند سائبه را میشکافتند تا اعلام کنند که این حیوان آزاد است و در نتیجه خوردن گوشت آن بر همه جایز است . )
ریشه کلمه:
سیب (۱ بار)

«سائبه»، شتری بوده که دوازده ـ و به روایتی ده ـ کره شتر می آورد، آنگاه آن را آزاد می ساختند و حتی کسی سوار بر آن نمی شد، به هر چراگاهی وارد می شد آزاد بود و از هر آبگاه و چشمه ای آب می نوشید کسی حق مزاحمت آن را نداشت، تنها گاهی از شیر آن می دوشیدند و به مهمان می دادند (از مادّه «سیب» به معنای جریان آب و آزادی در راه رفتن است).
شتریکه نذر می‏کردند در صورت آمدن مسافر یا شفای مریض، آن را به سر خود رها کنند رجوع شود به «بحر» .

پیشنهاد کاربران

بپرس