زیگیل

لغت نامه دهخدا

زیگیل. ( اِ ) زگیل. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ). رجوع به زگیل شود.

فرهنگ فارسی

زگیل

پیشنهاد کاربران

زیگیل ؛ غده ای ثقیل و صغیر و در زیغ و در صیغه مانده.
به همین جهت هم خوش خیم. خود این کلمه با مفهومی که دارد گویای شرح حال این نوع غده است.

بپرس