زیگر

لغت نامه دهخدا

زیگر. [ گ َ ] ( اِ ) آپوق است و آن دست زدن باشد بر دهان پربادکرده شخصی تا آن باد از دهان او با صدا بجهد. ( برهان ) ( آنندراج ). آپوق. ( ناظم الاطباء ). آنکه باد در دهن افکند دیگری سرانگشتان بر دو کله اش ( کذا ) زند تا باد از او به آواز بیرون آید. ( شرفنامه منیری ). رجوع به زبگر شود.

فرهنگ فارسی

آپوق است و آن دست زدن باشد بر دهان پر باد کرده شخصی تا آن باد از دهان او با صدا بجهد .

پیشنهاد کاربران

بپرس