زین جناب

لغت نامه دهخدا

زین جناب. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سردرود است که در بخش اسکوی شهرستان تبریز واقع است و 128 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان سردرود است که در بخش اسکوی شهرستان تبریز واقع است و ۱۲۸ تن سکنه دارد .

پیشنهاد کاربران

خشکناب. زین جناب. قیسناب. بیناب. میناب. سیناب
آب در پایان این نام ها همان آب فارسی ست.
الگوی ساخته غالب این نام ها به این صورت است: اسم فتحه و نون ربط آب. مثلاً تازه ن آب همان تازه آب است. کردَن آب همان کرداب است. شورَن آب همان شوراب است. این الگوی ساخت اسم از زبان قدیم آذربایجان پیش از ترکی شدن به جا مانده است. زینجناب ساخته شده از زینج فتحه و نون ربط آب. زینج در فارسی رسمی، معنایی ندارد چون زبان قدیم آذربایجان از شاخه ی زبان های ایرانی شمال غربی و هم خانواده با تاتی و تالشی بوده است. در آن زبان ها باید به دنبال معنای این واژه ها گشت.
...
[مشاهده متن کامل]

قبلا تو روستا زن کدخدا بود بخاطر همین میگن زن جناب یعنی تو روستا زن، جناب هست جناب روستا زن هست بعدش به زینجناب تبدیل کردن ولی شناسنامه های افراد زیادی که اهل روستا هستن زنجناب نوشته شده.
خشکناب. زین جناب. قیسناب. بیناب. میناب. سیناب. . . و هر کلمه ایی آخرش ناب باشد. تورکی است.
شایدمخفف کلمه ی از این جانب هم میتونه باشه، این روستا خیلی قدیمی است طوریکه چندین آثار باستانی یافت شده است
چون این روستا از لحاظ زیارتگاه ومساجد قدیمی برخوردار بوده قدمت مذهبی داشته و اسم زینجناب ازدو کلمه تشکیل شده زین اسب وجناب بزرگان واءمه از این مسیر به خاطره برخوداری اززیارتگاه سیاه پوش که اولاد یکی از امامان بود مدام مورد استفاده قرار میگرفته برداشته شده زین - جناب یعنی زیارتگاه بزرگان با اسب

بپرس