زینتی

/zinati/

معنی انگلیسی:
decorative, ornamental

لغت نامه دهخدا

زینتی. [ ن َ ] ( اِخ ) شاعر. رجوع به زینبی شود.

زینتی. [ ن َ ] ( اِخ ) محمدحسین. از اهل مشهد و شخصی آرمیده و هموار است و در فن بنائی و معماری نادر زمان خود میباشد. چون خیلی درویش نهاد است اشعارش نیز درویشانه می باشد. تاریخ را بسیار خوب می گوید و این رباعیها از اوست :
ای دوست شکست توبه های من مست
زآن روست که صورت قبول تو نبست
از راه کرم قبول کن توبه من
کآن توبه که شد قبول دیگر نشکست.
دم پیش کسی ز غم نمی باید زد
داد از ستم الم نمی باید زد
این درد به هیچکس نمی باید گفت
می باید مرد و دم نمی باید زد...
( مجمع الخواص صص 299 - 300 ).

فرهنگ فارسی

علوی محمودی عبد الجبار از شاعران عهد محمود و مسعود غزنوی است . ابیات معدودی از او در تذکره ها و کتب ادبی آمده.توضیح عوفی او را (( زینتی علوی ) ) نوشته شده است و در ترجمان البلاغه (( زینبی ) ) آمده .
محمد حسین . از اهل مشهد و شخصی آرمیده و هموار است و در فن بنائی و معماری نادر زمان خود میباشد چون خیلی درویش نهاد است اشعارش نیز درویشانه می باشد .

مترادف ها

decorative (صفت)
زینتی، اذینی

پیشنهاد کاربران

زیبایی
زینتی همان کوه است که همه زیبایی و نعمتی درون اوست
ما باید جلوه گر باشیم ولی کوه هیچ وقت جلوه گری و عشوه گری نکرد
نمایشی
گل دار

بپرس