زیغگر

لغت نامه دهخدا

زیغگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) زیغباف. ( انجمن آرا ). حصیرباف. بوریاباف. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیغ شود.

فرهنگ معین

(گَ ) (ص . ) حصیرباف .

فرهنگ عمید

زیغ باف، حصیرباف، زیلوباف.

پیشنهاد کاربران

بپرس