زیغ بافی

لغت نامه دهخدا

زیغبافی. ( حامص مرکب ) عمل زیغباف. حصیربافی :
برو زیغبافی گزین کار کرد
نئی مرد شمشیر وروز نبرد.
فردوسی ( از انجمن آرا ).
رجوع به زیغ و زیغباف شود.

فرهنگ فارسی

عمل زیغ باف حصیر بافی

پیشنهاد کاربران

بپرس