زیزفون
/zizfun/
لغت نامه دهخدا
زیزفون. [ زَ زَ / زی زُ ] ( معرب ، اِ ) معرب یونانی «زیزوفوس » . ( از دزی ج 1 ص 619 ) ( از فرهنگ فارسی معین ). در دمشق به نوعی غبیرا اطلاق شود که میوه نمیدهد. ( از دزی ایضاً ). نوعی از درخت سنجد است که در دمشق بر نمیدهد و گویند غبیرا است. ( از اختیارات بدیعی ). به لاتینی «تیلیا» از تیره «تیلیاسه » و از درختان نواحی معتدل است. چوبش سفید و ترد و سبک است و مطبوخ گل آن عرق آور است. ( از لاروس ). گیاهی است از تیره پنیرکیان که بصورت درخت زیبایی است که در جنوب شرقی فرانسه و پیرنه می روید.پوست تنه آن در انواع جوان به رنگ خاکستری شفاف ولی در درختان مسن دارای شکافهای فراوان میگردد. برگهایش منفرد کامل و دندانه دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگهای انتهای ساقه نوک تیزند. گلها برنگ سفید و هر یک مرکب از 5 کاسبرگ زودافت و 5 گلبرگ وتعداد بسیاری پرچم و یک تخمدان پنج خانه ای است. توضیح اینکه همین کلمه است که به صورت زیرفون تحریف شده.( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زیرفون و لکلرک ج 2 ص 232 و گیاه شناسی گل گلاب و درختان جنگلی ایران شود.
فرهنگ فارسی
شتر ماده شتاب رو
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
من توجه شدم . عالی و معنا دار بو